هلیاهلیا، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره
بابامهدیبابامهدی، تا این لحظه: 41 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره
مامان بهارمامان بهار، تا این لحظه: 39 سال و 5 ماه سن داره
یکی شدن مامان و بابایکی شدن مامان و بابا، تا این لحظه: 18 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره

پرنسس کوچولوی ما

تولدت مبارک عزیزترینم

خیلی ممنونم از اینکه تو به دنیا اومدی دنیا فهمید که تو انگار نیمه گمشدمی. زندگی خیلی خوبه وقتی خدا تو رو داده روز ه تولدت برام فرشتش رو فرستاده. خدا مهربونی کرده تو رو سپرد دسته خودم. دستت رو گرفتم و فهمیدم عاشقت شدم. دخترگلم یک سالگیت مبارک.امشب کلی مهمون داشتیم عزیزم همه به خاطر تولد شما اینجا بودن.الان ساعت 2:37 شب و من خیلی خستم حتما عکسای قشنگت رو میزارم عزیزم.
16 مهر 1393

جشن دندونی هلیا

دخترم،رویش اولین مروارید لبخندت مبارک. هلیا داره یه دندون قندمیخوره از قندون فرشته ی مهربون اورده براش یه دندون بفرمایید نوش جون آش دندونی هلیا جون     ...
4 مهر 1393

متاسفم

هلیای قشنگم سلام گلم چند ماهیه شما دیگه بزرگ وحسابی سرمامان رو شلوغ کردی و مامان وقت نکرده خاطرات شما و عکسای قشنگت رو بزاره تو وبلاگت از این بابت از دوستای گلم هم خیلی خیلی معذرت میخوام به همین خاطر چندتا پست بعدی رو فقط عکسای شما رو میزارم تا برسیم به خاطرههات. راستی دوستای گلم سایتی که عکسای هلیا رو اپلود میکردم دیگه سرویس نمیده واسه اینه دیگه عکسای هلیا رو نمیبینین.قول میدم زود درستش کنم.
2 مهر 1393

اولین سفرهلیا

هلیا گلم، من و تو وبابایی سه تایی رفتیم شمال صبح رفتیم شب برگشتیم.شما خیلی خانم بودی عشقم.قبل از تونل کندوان هم اش خوردیم.جای همه خالی   ...
16 تير 1393